موضوع تمبر
ناصر خسرو
ناصر خسرو قبادیانی
|
|
---|---|
نام اصلی |
ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی
|
زاده | ۹ ذیقعده ۳۹۴ قمری ۳ سپتامبر ۱۰۰۴ میلادی ۱۲ شهریور ۳۸۳ خورشیدی قبادیان، بلخ، تاجیکستان کنونی |
محل زندگی | بلخ، مرو، قاهره، بدخشان |
درگذشته | ۴۸۱ قمری ۱۰۸۸ میلادی ۴۶۷ خورشیدی یمگان، بدخشان؛ افغانستان کنونی. |
آرامگاه | درهٔ یمگان در بدخشان افغانستان |
لقب | حجت؛ سید شاه ناصر خسرو؛ پیر کوهستان |
تخلص | ناصر |
پیشه | شاعر و نویسنده و فیلسوف |
زمینه کاری | حکمت، فلسفه، شعر، ادب، |
ملیت | ایرانی |
در زمان حکومت | غزنویان، سلجوقیان، فاطمیان مصر |
کتابها | وجه دین؛ سفرنامه؛ جامعالحکمتین؛ زادالمسافرین؛ خوانالاخوان؛ روشنایینامه؛ سعادتنامه؛ دلیلالمتحرین و چند اثر دیگر |
دیوان اشعار | دیوان اشعار پارسی و دیوان اشعار عربی |
دلیل سرشناسی | سفرنامه نویسی – اشعار |
ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی، معروف به ناصرِ خسرو، در ۹ ذیقعده ۳۹۴ قمری (۳ سپتامبر ۱۰۰۴ میلادی، ۱۲ شهریور ۳۸۳ خورشیدی) در روستای قبادیان بلخ در خراسان بزرگ[۶][۷] -در کشور کنونی تاجیکستان[۸]– در خانوادهٔ ثروتمندی که ظاهراً به امور دولتی و دیوانی اشتغال داشتند چشم به جهان گشود.
بگذشت ز هجرت پس سیصد نود و چار | بنهاد مرا مادر بر مرکز اغبر |
(اغبر = غبارآلود، مرکز اغبر = کره زمین)
در آن زمان پنج سال از آغاز سلطنت سلطان محمود غزنوی میگذشت. ناصر خسرو در دوران کودکی با حوادث گوناگون روبرو گشت و برای یک زندگی پرحادثه آماده شد: از جمله جنگهای طولانی سلطان محمود و خشکسالی بیسابقه در خراسان که به محصولات کشاورزان صدمات فراوان زد و نیز شیوع بیماری وبا در این خطه که جان عدهٔ زیادی از مردم را گرفت.
ناصر خسرو از ابتدای جوانی به تحصیل علوم متداول زمان پرداخت و قرآن را از برکرد. در دربار پادشاهان و امیران از جمله سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی به عنوان مردی ادیب و فاضل به کار دبیری اشتغال ورزید و بعد از شکست غزنویان از سلجوقیان در نبرد دندانقان، ناصر خسرو به مرو و به دربار سلیمان چغری بیک، برادر طغرل سلجوقی رفت و در آنجا نیز با عزت و اکرام به حرفه دبیری خود ادامه داد و به دلیل اقامت طولانی در این شهر به ناصر خسرو مروزی شهرت یافت.
همان ناصرم من که خالی نبود | ز من مجلس میر و صدر وزیر |
نخواندی به نامم کس از بس شرف | ادیبم لقب بود و فاضل دبیر |
به تحریر اشعار من فخر کرد | همی کاغذ از دست من بر حریر |
وی که به دنبال سرچشمه حقیقت میگشت با پیروان ادیان مختلف از جمله مسلمانان، زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان و مانویان به بحث و گفتگو پرداخت و از رهبران دینی آنها در مورد حقیقت هستی پرس و جو کرد. اما از آنچا که به نتیجهای دست نیافت، دچار حیرت و سرگردانی شد و برای فرار از این سرگردانی به شراب و میگساری و کامیاریهای دوران جوانی روی آورد.
بنا بر نوشته اش در سفرنامه ناصرخسرو در سن چهل سالگی شبی در خواب دید که کسی او را میگوید «چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند؟ اگر بهوش باشی بهتر» ناصر خسرو پاسخ داد «حکما، چیزی بهتر از این نتوانستند ساخت که اندوه دنیا ببرد». مرد گفت «حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را به بیهشی و بیخردی رهنمون باشد. چیزی باید که خرد و هوش را بیفزاید.» ناصر خسرو پرسید «من این از کجا آرم؟» گفت «عاقبت جوینده یابنده بود» و به سمت قبله اشاره کرد.[۹] ناصر خسرو در اثر این خواب دچار انقلاب فکری شد، از شراب و همه لذائذ دنیوی دست شست، شغل دیوانی را رها کرد و راه سفر حج در پیش گرفت. وی مدت هفت سال سرزمینهای گوناگون از قبیل آذربایجان، ارمنستان، آسیای صغیر، حلب، طرابلس، شام، سوریه، فلسطین، جزیرة العرب، قیروان، تونس و سودان را سیاحت کرد و سه یا شش سال در پایتخت فاطمیان یعنی مصر اقامت کرد و در آنجا در دوران المستنصر بالله به مذهب اسماعیلی گروید و از مصر سه بار به زیارت کعبه رفت.
ناصر خسرو در سال ۴۴۴ بعد از دریافت عنوان حجت خراسان از طرف المستنصر بالله رهسپار خراسان گردید. او در خراسان و بهخصوص در زادگاهش بلخ اقدام به دعوت مردم به کیش اسماعیلی نمود، اما برخلاف انتظارش مردم آنجا به دعوت وی پاسخ مثبت ندادند و سرانجام عدهای تحمل او را نیاورده و در تبانی با سلاطین سلجوقی بر وی شوریده، و از خانه بیرونش کردند. ناصر خسرو از آنجا به مازندران رفت و سپس به نیشابور آمد و چون در هیچکدام از این شهرها در امان نبود بهطور مخفیانه میزیست و سرانجام پس از مدتی آوارگی به دعوت امیر علی بن اسد یکی از امیران محلی بدخشان که اسماعیلی بود به بدخشان سفر نمود و بقیهٔ ۲۰ تا ۲۵ سال عمر خود را در یمگان بدخشان سپری کرد.
پانزده سال برآمد که به یمگانم | چون و از بهر چه زیرا که به زندانم |
وی تمام روستاهای بدخشان را گشت. حکیم ناصر خسرو در بین اهالی بدخشان دارای شأن، مقام و منزلت خاصی است تا حدی که مردم او را بهنام «حجت»، «سید شاه ناصر ولی»، «پیر شاه ناصر»، «پیر کامل»، و غیره یاد میکنند. او در ۴۸۱ قمری (۱۰۸۸ میلادی، ۴۶۷ خورشیدی) درگذشت. مزار وی در یمگان زیارتگاه است.
از ناصر خسرو زن و فرزندی نماند؛ زیرا وی تا پایان زندگانی مجرد بود.
فعالیتهای مذهبی
ناصرخسرو حجت اسماعیلیان در خراسان بزرگ بود و در بلخ و بدخشان به ترویج این مذهب پرداخت. وی از ۴۴۴ تا ۴۸۱ در این راه کوشید بهطوریکه نقشی مهم در گسترش این مذهب در این ناحیه (افغانستان و تاجیکستان و بخشهای از چین و پاکستان کنونی) ایفا کرد. ناصرخسرو یکی از بزرگترین شخصیتهای تاریخ مذهب اسماعیلیه است. او دارای مقام حجت بود و حجت در تاویل اسماعیلیان آخرین مقامی است که یک اسماعیلی میتواند به آن نایل آید.[۱۰]
شخصیت ناصر خسرو
ناصر خسرو یکی از شاعران و نویسندگان درجه اول ادبیات فارسی است که در فلسفه و حکمت دست داشته، آثار او از گنجینههای ادب و فرهنگ ما محسوب میگردند. او در خداشناسی و دینداری سخت استوار بودهاست، و مناعت طبع، بلندی همت، عزت نفس، صراحت گفتار، و خلوص او از سراسر گفتارش آشکار است. ناصر در یکی از قصاید خویش میگوید که به یمگان افتادنش از بیچارگی و ناتوانی نبوده، او در سخن توانا است، و از سلطان و امیر ترس ندارد، شعر و کلام او سحر حلال است. او شکار هوای نفس نمیشود، او به یمگان از پی مال و منال نیامدهاست و خود یمگان هم جای مال نیست. او بنده روزگار نیست، چرا که بندهٔ آز و نیاز نیست، این آز و نیازند که انسان به درگاه امیر و سلطان میآورند و میمانند. ناصر جهان فرومایه را به پشیزی نمیخرد. (از زبان خود ناصر خسرو). او به آثار منظوم و منثور خویش مینازد، و به علم و دانش خویش فخر میکند، اینکار او گاهی خواننده را وادار میکند که ناصر به یک شخص خود ستا و مغرور به خودپرست قلمداد کند.
علی دشتی در اینباره میگوید: مردی است با مناعت طبع، خرسند فروتن، در برابر رویدادها و سختیها بردبار، اندیشهورز، در راه رسیدن به هدف پای میفشارد. ناصر خسرو دربارهٔ خود چنین میگوید:
گه نرم و گه درشت چون تیغ | پند است نهان و آشکارم | |
با جاهل و بیخرد درشتم | با عاقل نرم و بردبارم |
ناصر در سفرنامه رویدادها و قضاها را با بیطرفی و بی غرضی تمام نقل میکند. اما زمانیکه به زادگاهش بلخ میرسد و به امر دعوت به مذهب اسماعیلی مشغول میشود، ملّاها و فقها سد راه او شده و عوام را علیه او تحریک نموده، خانه و کاشانهاش را بهنام قرمطی، غالی و رافضی به آتش کشیده قصد جانش میکنند، به این سبب در اشعار لحن او اندکی در تغییر میکند، مناعت طبع، بردباری و عزت نفس دارد اما نسبت گرایش به مذهب اسماعیلی و وظیفهای که به وی واگذار شده بود و نیز رویارویی با علمای اهل سنت و با سلجوقیان و خلیفگان بغداد که مخالفان سرسخت اسماعیلیان بودند، ستیز و پرخاشگری در وی بیدار میشود، به فقیهان و دینآموختگان زمان میتازد و به دفاع از خویشتن میپردازد.
آثار ناصر خسرو
ناصر خسرو دارای تألیفات و تصنیفهای بسیار بودهاست، چنانچه خود درین باره گوید:
- منگر بدین ضعیف تنم زانکه در سخن / زین چرخ پرستاره فزونست اثر مرا
آثار ناصر خسرو عبارت اند از:
- دیوان اشعار فارسی
- دیوان اشعار عربی (که متأسفانه در دست نیست). خود دربارهٔ دو دیوان فارسی و تازی چنین گوید:
یا:
- این فخر بس مرا که به هر دو زبان / حکمت همی مرتب و دیوان کنم
- روشنایینامه
- سعادتنامه
- دلیلالمتحرین
- دیوان اشعار
- جامعالحکمتین
رساله ایست به نثر دری (فارسی) در بیان عقاید اسماعیلیان.
- خوانالاخوان – کتابیست به نثر در اخلاق و حکمت و موعضه.
- زادالمسافرین – کتابی است در بیان حکمت الهی به نثر روان.
- گشایش و رهایش – رسالهای است به نثر روان فارسی، شامل سی پرسش و پاسخ آنها.
- وجه دین – رساله ایست به نثر در مسائل کلامی و باطن و عبادات و احکام شریعت.
- بستانالعقول و دلیل المتحرین که از آنها اثری در دست نیست.
- سفرنامه – این کتاب مشتمل بر بخشی از مشاهدات سفر هفت ساله ایشان بوده و یکی از منابع مهم جغرافیای تاریخی به حساب میآید.
- سعادتنامه – رساله ایست منظوم شامل سیصد بیت.
- روشنایینامه – این رساله نیز به نظم فارسی است.
غیر از کتابها و رسالههای فوق کتابها و رسالههای دیگری نیز به حکیم ناصرخصرو و نسبت داده شدهاند که بعضی افراد در تعلق آنها تردید کردهاند. نام این کتابها و رسالات عبارت است از: اکسیر اعظم، در منطق و فلسفه و قانون اعظم؛ در علوم عجیبه – المستوفی؛ در فقه – دستور اعظم – تفسیر قرآن – رساله در علم یونان – کتابی در سحریات – کنزالحقایق – رسالهای موسوم به سرگذشت یا سفرنامه شرق و رسالهای موسوم به سرالاسرار. مهمترین و معروفترین اثر ناصر خسرو سفرنامه ناصر خسرو است که مختصری از گزارش مشاهدات مسافرت هفت ساله ناصر خسرو است و به زبانهای متعددی ترجمه شدهاست. حکیم ناصر خسرو دارای تآلیفات زیادی بوده که برخی از آنها به مرور زمان نابود شدهاست و به دوران ما نرسیدهاند. چنانچه خود در بارة تألیفات و تصنیفاتش گوید:
منگر بدین ضعیف تنم زانکه در سخن | زین چرخ پر ستاره فزون است اثر مرا |
این کتابها عبارت اند از:
- دیوان اشعار به فارسی
- دیوان اشعار عربی که در دست نیست. خود در مورد دو دیوان پارسی و عربی خویش گوید:
بخوان هر دو دیوان من تا ببینی | یکی گشته با عنصری بحتری را |
یا:
این فخر بس مرا که با هر دو زبان | حکمت همی مرتب و دیوان کنم |
- جامع الحکمتین – رسالة است به نثر دری در بیان عقاید اسماعیلی.
- خوان الاخوان – کتابی است به نثر دری در اخلاق و حکمت و موعظه.
- زادالمسافرین – کتابی است در حکمت الهی بزبان دری.
- گشایش و رهایش – رساله لیست به نثر دری شامل سی سؤال و جواب آنها.
- وجه دین – کتابیست به نثر دری در مسایل کلامی و باطن عبادات و احکام شریعت.
- دلیل المتحرین – مفقود. (در بیان الادیان ابوالمعالی از آن نام برده شدهاست)
- بستان العقول – آن هم مفقود.
- – سعادت نامه – رساله ایست منظوم شامل سیصد بیت.
- – روشنایی نامه – این هم یک رساله منظوم است.
به غیر از اینها کتب و رسالات دیگری نیز منسوب به حکیم ناصر خسرو هستند که ازین قرارند:
اکسیر اعظم، قانون اعظم، دستور اعظم، کنزالحقایق، رسالة الندامه الی زادالقیامه و سرالاسرار.
پیام محمدرضا شاه پهلوی در بزرگداشت هزارمین زادروز ناصر خسرو در دانشگاه فردوسی مشهد ۲۳ شهریور ماه ۱۳۵۳
بزرگداشت هزارمین سال ولادت ناصرخسرو سخنور و نویسنده اندیشمند بزرگ قرن پنجم هجری، از راه تشکیل کنگرهای با شرکت صاحبمنظران ایرانی و بینالمللی موجب خوشوقتی ما است، زیرا تجلیل از چنین مردان بزرگ اندیشه، تجلیل از دانش و فرهنگ بشری است که خوشبختانه سرزمین فرهنگ پرور ایران از آغاز در آن سهمی بارز و افتخارانگیز داشته است.
ناصرخسرو، نه تنها در عین قدرت سخنوری استاد برجسته کلام و حکمت و علم ادیان بود، بلکه زندگانی او آن جنبه جهانی را داشت که از ویژگیهای فرهنگ ایرانی است. وی در راه دانش اندوزی سرزمینهای پهناوری را از بلخ تا حجاز و سوریه و فلسطین و مصر و سودان و آسیای صغیر برای آشنایی هر چه بیشتر با اندیشهها و فرهنگهای گوناگون عصر خود در زیر پا گذاشت و از پژوهشهای وسیع خویش توشههایی گران از علم و حکمت و فلسفه گردآورد، و سرانجام نیز سرزمین بدخشان را که تا به آخر عمر در آن جا زیست از پرتو وجود خود به صورت یک کانون فروزان تجلی اندیشه و فرهنگ ایرانی در آورد. اشعار عالی این سخنسرا که از زمره شیواترین اشعار پارسی است و آثار منصور او مانند سفرنامه و زادالمسافرین و جامعالحکمتین که از آثار ادبی کلاسیک زبان فارسی بشمار میرود برای او در تاریخ فرهنگ ایران مقامی ممتاز بوجود آورده است و از این راه بسیار بجا بود که در بزرگداشت خاطره وی در خطه پرافتخار خراسان و در دانشگاهی که به نام یکی دیگر از مردان بزرگ این خطه نامگذاری شده است اقدام گردد.
یقین داریم دانشمندانی که از نقاط مختلف ایران و از کشورهای دور و نزدیک جهان در مجمع حاضر شرکت جستهاند در سخنرانیهای خویش جنبههای مختلف ادبی و علمی و فلسفی آثار ناصرخسرو را به دقت مورد مطالعه قرار خواهند داد، و از این راه جهان دانش را نه تنها با اندیشه و آثار این مرد بزرگ بلکه در عین حال با قسمتی دیگر از ارزشهای جاودان فرهنگ ایرانی و فرهنگ بشری آشناتر خواهند کرد.
توفیق کلیه دانشمندان عضو کنگره جهانی بزرگداشت ناصرخسرو و دانشگاه فردوسی را در حسن انجام وظیفهای که به عهده گرفته اند خواستاریم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.