این محصول در فروشگاه موجود است
سال انتشار | 1329 |
تاریخ توزیع | 1329/09/21 |
تعداد قطعه در سری | 6 |
تیراژ | |
قیمت اسمی | 12.9 ریال (8.6+4.3ریال) |
طراح | |
دندانه | 11 |
فیلیگران | ندارد |
تعداد قطعات در ورق | 50 |
چاپخانه |
قائله آذربایجان
حکومت خودمختار آذربایجان که با نام رسمی حکومت ملی آذربایجان (به ترکی آذربایجانی: آذربایجان ملّی حکومتی) شناخته میشد، یک حکومت بود که در سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ در منطقهٔ آذربایجان ایران به پایتختی تبریز توسط فرقه دمکرات آذربایجان به رهبری جعفر پیشهوری بنیانگذاری گردید که شامل شهرهای تبریز، ارومیه، اردبیل، زنجان، خوی و اطراف اینها میشد. ماجرای تشکیل و نابودی این حکومت به بحران ایران که یکی از سرآغازهای جنگ سرد بود معروف است. در نهایت با عقبنشینی نیروهای شوروی از مناطق اشغال شده و ورود ارتش شاهنشاهی ایران، این حکومت فروپاشید.[۳]
حمایت شوروی از ایجاد این دولت، در چهارچوب یک پروژهٔ دقیق برنامهریزیشده برای اشغال و جدا کردن شمال غربی ایران و ضمیمه کردن آن به شوروی انجام شد.[۴] فشارهای شوروی تنها عامل ایجاد جنبش آذربایجان نبود بلکه آذربایجانیها ضمن برخورداری از پشتیبانی شوروی، تاحدی به تمرکز برقرار شده در عهد رضاشاه و بیکفایتی، فساد در دولت مرکزی و تبعیض نسبت به این استان واکنش نشان میدادند. در نتیجه، پس از اشغال توسط شوروی در ۱۹۴۱ دغدغهای برای هویت در گروههای اجتماعی آذربایجانیها برایشان منطقی به نظر میرسید. حزب توده با توصیف کردن تفاوتهایی که اساساً اجتماعی و منطقهای بودند به عنوان طبقه در آذربایجان تحت حمایت شوروی محبوبیت پیدا کرد و وقتی تاکتیکهای شوروی تغییری را دیکته کرد، آنچه فرقه دمکرات نامیده شد را با گروهی از هواداران آماده فراهم کرد.[۵]
در اوت سال ۱۹۴۱ دول شوروی و انگلیس به بهانه تأمین مایحتاج ارتش شوروی ایران را اشغال کردند و رضاشاه را نیز به تبعید فرستادند.[۶] اسناد محرمانهای که اکنون پس از پایان قرن در مورد جنگ سرد افشا شدهاست، تشکیل این حکومت را ناشی از دستور مستقیم استالین میداند.[۷] برای گسترش بخشیدن بیشتر تجزیهطلبی در ایران به قصد گرفتن امتیازات نفتی، استالین حکومت دیگری نیز در بخشی از جُنوب آذربایجان غربی به مرکزیت مهاباد تشکیل داد که به جمهوری مهاباد معروف شد. ارتش شوروی در آن زمان بهطور کامل از حکومت پیشهوری حمایت کرده و حتی مانع از جابهجایی ارتش ایران میشدند. در نهایت زیر فشار بینالمللی و پس از قرارداد قوام-سادچیکف و وعدهی گرفتن امتیازات نفتی از ایران، ارتش شوروی از مناطق اشغال شده خارج شد و پس از مدت کمی با حرکت ارتش به سمت تبریز در دسامبر ۱۹۴۶، کابینه حکومت به شوروی متواری شد و این حکومت فرو پاشید.[۳][۸][۹]
فرمان شکل گیری و حمایت در شوروی
بر اساس اسنادِ محرمانه که پس از سقوط اتحادیه جماهیر شوروی منتشر شدند، یکی از مهمترین اسناد حزب کمونیست شوروی با برچسب ‘فوق العاده سرّی’ در روز ششم ژوئیه ۱۹۴۵ میلادی، پانزدهم تیر سال ۱۳۲۴ خورشیدی، در کمیته مرکزی این حزب برای ایجاد جنبش های تجزیه طلبانه در آذربایجان ایران و جنوب خزر تصویب شد. همه این اسناد امضای استالین را داشت و او مستقیماً در این موضوع نقش داشته است. در این سند، ذکر می شود که برای جلب مردم باید فعالیت هایی همچون تاکید بر روی شعارهایی خاص، انتشار چندین کتاب و روزنامه به زبان هایی غیر از فارسی و با تیراژ بالا، تغییر زبان در سازمان ها و اداره ها، تقسیم اراضی، شعارِ حقوق برابر، بهبود رابطه با شوروی و… انجام شود. برای تحقق این امور نیز مبلغ یک میلیون روبل اختصاص داده می شود.[۱۰] در این سند آشکارا گفته شده که برای توسعه حرکت تجزیهطلبانه در آذربایجان، حزبی ملی تشکیل شود و به باقروف، تیمور قلی اوف و میرزا ابراهیموف وزیر فرهنگ آذربایجان شوروی سپرده شده بود که اقدامهای لازم در این زمینه را انجام دهند. در این سند حتی نام حزب نیز، یعنی «فرقه دموکرات آذربایجان» پیشنهاد و ذکر شده است. از این رو، در میانه تابستان سال ۱۳۲۴ خورشیدی، سران جمهوری آذربایجانِ شوروی به دستور شخص استالین ملزم شدند که خیلی زود دست به کار شوند و در ایران، کسانی را پیدا کنند تا برایشان حزبی با نام «فرقه دموکرات آذربایجان» تاسیس کنند و جدایی طلبی را تبلیغ کنند.[۱۰][۱۱]
اقدامات عملی
شورویها برای انجام پروژه خود در سال ۱۹۴۴ جعفر پیشهوری را به عنوان رهبر یک حکومت محلی برگزیدند و برای او شاخهای از حزب توده ترتیب دادند که حزب دموکراتیک آذربایجان نامیدهشد.[۴]
حرکت بعدی شورویها در سال ۱۹۴۵ انجام شد و آن حمله نیروهای کمونیست شوروی به یک مرکز کشاورزی در میانه بود. شورویها در آنجا سربازان ایرانی را خلع سلاح کردند. پس از آن شورویها همین کار را در دیگر نقاط آذربایجان نیز ادامه دادند. در منطقهٔ دریاچه ارومیه نیروهای پیشهوری که از ارمنیها، آشوریها و کردهای کمونیست تشکیل میشد در جنگ خود در برابر مقاومت مردم شیعه منطقه موفق نبودند و شوروی گروه نظامی تمریندیدهای را برای سرکوب ایرانیان به ارومیه فرستاد.[۴]
در اردبیل و خوی ایل شاهسون برای جنگ با نیروهای پیشهوری به کمک ژاندارمریِ ارتش آمد و روسها که پیش از این سعی میکردند برای مخفی ماندن برنامهشان در سطح جهانی بیشتر از نیروهای آشوری، ارمنی و غیره استفاده کنند این بار ناچار شدند خودشان برای سرکوب ایرانیان وارد صحنه بشوند.[۴] در جنوب زنجان، درگیری های سنگینی در خاتون کندی از میان نیروهای نظامی فرقه دموکرات و محمود ذوالفقاری به همراه سران ایلات دیگر آذربایجان مانند خانبابا خان اوریادی، عزتبیگ اوریادی، فتحاللهخان اوریادی، علیارخان سعیدی، غلام حسینخان بهادری و یمین لشکر خان افشار (هدایت الله خان یمینی) شکل گرفت که در نهایت موجب پیروزی محمود ذوالفقاری و سران ایلات دیگر منطقه شد.[۱۲]
آنها در این یک سال در آغاز برای جلب مردم، اصلاحاتی اقتصادی انجام دادند از جمله تقسیم زمین میان کشاورزان. ولی پس از اینکه این اقدامات در جلب حمایت مردمی آذربایجانیان شکست خورد، سیاست این فرقه نیز عوض شد و این بار برای جلب حمایت زمینداران ضد کمونیست به همکاری با آنها پرداخت.[۴]
همچنین در این مدت زبان رسمی به آذربایجانی [۲][۱] تبدیل شد. یکی دیگر از اقدام های این حکومت، تغییر نام و تابلوهای «دانشسرای عالی تبریز»، واقع در میدان دانشسرا، به «دانشگاه آذربایجان» (آذربایجان اونیورسیتسی) بود.[۱۳]
فرقه دموکرات ناچار شد برای جلب مردم با آگاهی پائین در منطقه خود را به عنوان یک حزب ملیگرای ایرانی معرفی کند که قرار است حکومت ضد ایرانی را در تهران براندازد و یک حکومت ایراندوستانه و دموکراتیک در تهران برقرار کند. گروهی از مردم عامی با این شعارها جذب این فرقه شدند؛ ولی باسوادان منطقه که از نقشه شوروی آگاه بودند دست به مقاومت زدند. طی آن یک سال میان ملیگرایان ایرانی آذربایجانی و نیروهای فرقه دموکرات درگیریهای خونینی رخ داد. در همین مدت ارزش پول به دلیل اصلاحات ارضی پایین آمد. در نتیجهٔ نارضایتی مردم آذربایجان از حکومت فرقه پیشهوری در آن یک سال، صد هزار نفر از آذربایجان مهاجرت کردند.[۴]
سرانجام
پس از فشار های بینالمللی به شوروی بدلیل اشغال این مناطق از ایران، و با شروع مذاکرات ایران و شوروی، پیشهوری در نامه نگاری هایی به مقامات شوروی، از آنها درخواست کمک کرد. اما پس قرارداد قوام-سادچیکف، استالین در نامه ای به رهبران آذری و کُرد اعلام کرد که قوام به عنوان نخست وزیر می تواند که قوای نظامی ایران را به هر کجای این کشور از جمله ایالت آذربایجان بفرستد و حضور قوای شوروی دیگر توجیهی ندارد.[۳][۱۴][۱۵][۱۶] بنابراین نیروهای شوروی از ایران خارج شدند. پس از بازگشت قوام از شوروی و هماهنگی با محمد رضا پهلوی، قوای زمینی ارتش به سمت آذربایجان حرکت کرد. ارتش به منطقه بازگشت و با استقبال پرشور مردم آذربایجان روبهرو شد. کریستوفر سایکس که خود شاهد ماجرا بوده مینویسد: «به جز در فرانسه سال ۱۹۴۴، در هیچ جای دیگر چنین شور و شوقی را در مردم ندیده بودم.»[۴]
به علاوه، تیمسار سرتیپ هاشمی، داماد باقرخان یکی از افسران مؤثر در رویداد تاریخی ۲۱ آذر ۱۳۲۵ در زمره نخستین افسران بلندپایه ارتش بود که پس از گذشتن از بلندیهای قافلانکوه برای برون راندن هواداران فرقه دموکرات به سختی و دشواری همراه با یک استوار ارتشی به درون شهر تبریز گام نهاد و به هنگام نبرد و چیرگی، همانجا و در همان روز از درجه سرهنگی به نشان سرتیپی نائل آمد، در سالهای ابتدایی دهه هفتاد خورشیدی پس از تغییر کاربری آرامستان طوبائیه تبریز به پارک طوبی و برچیده و زدوده شدن تمام قبور از بستر گورستان طوبائیه، مزار سرتیپ هاشمی در کنار مزار پدر همسرش باقرخان در بوستان مفاخر تبریز باقی ماند و به گونهای ویژه ساماندهی شد.
در مورد پیامدهای انسانی سقوط حکومت خودمختار دو دیدگاه وجود دارد، منابع حزب توده و طرفداران فرقه از هزاران نفر[۱۷] کشته و آواره یاد کردهاند. جمیل حسنلی (عضو آکادمی ملی علوم آذربایجان)، مینویسد «در اوضاع نا به سامان پس از فروپاشی هزاران نفر از هواداران فرقه کشته و زندانی شدند و نزدیک به ده هزار نفر به آنسوی مرز گریختند».[۱۸]در صورتی که بنا به نظر حمید احمدی (دانشیار علوم سیاسی دانشگاه تهران)، بسیاری از این اظهارات مبتنی بر دادههای مستند و تاریخی نیست، اما به دلایل سیاسی و استراتژیک یعنی به منظور بسیج احساسات افراد متعلق به گروهای قومی بیان میشود.[۱۹] اسناد سفارت آمریکا تعداد کشته شدگان در حملات عوام به طرفداران فرقه را که در فاصله ورود ارتش به تبریز پیش آمده بود ۴۲۱ نفر اعلام کردهاند.[۲۰] منابع دولت ایران از ۲۰ نفر اعدام[۲۱]و روزنامههای آن زمان از عددهایی در حدود ۲۰۰ نفر کشته یاد میکنند[۲۲][۲۳][۲۴][۲۵][۲۶] این در حالی است که ارتشبد حسین فردوست که به هنگام هجوم ارتش به آذربایجان جهت رفع نیازهای مالی ارتش شاه از سوی حکومت مرکزی به تبریز سفر کرده بود، در خاطرات خود از اعدام حدود ۲۰۰۰ الی ۳۰۰۰ نفر در تبریز – بدون هیچگونه تشریفاتی و در جلوی خانههای افراد و در سر خیابانها – خبر میدهد.[۲۷]یک روز مانده به ۲۱ آذر ۱۳۲۵ نمایندگان باقروف به پیشهوری و دیگر رهبران بالای فرقه گفتند که بزودی چند ماشین می آیند تا آنها را به باکو ببرند. پیشهوری نیز آنگونه که خودش گفته علیرغم خواست خودش تبریز را ترک می کند.[۲۸] برخی از رهبران که به اتحادیه جماهیر شوروی رفته بودند، به جاسوسی متهم شدند و به اردوگاه های کار فرستاده شدند. پیشهوری نیز در یک تصادف که آنرا عمدی می دانند، کشته شد.[۱۵][۲۹]
هیئت دولت حکومت خود مختار آذربایجان روز چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۳۲۴ به ریاست میرزاعلی شبستری با ترکیب زیر تشکیل گردید.[۳۳]
ر. | وزیر | وزارتخانه | ر. | وزیر | وزارتخانه |
۱ | سید جعفر پیشهوری | نخستوزیر | ۷ | سلام الله جاوید | داخله |
۲ | جعفر کاویان | جنگ | ۸ | محمد بیریا | فرهنگ |
۳ | دکتر مهتاش | کشاورزی | ۹ | دکتر اورنگی | بهداری |
۴ | غلامرضا الهامی | دارایی | ۱۰ | یوسف عظیما | دادگستری |
۵ | ربیع کبیری | وزارت پست و تلگراف | ۱۱ | رضا رسولی | اقتصاد و تجارت |
۶ | سید جعفر پیشهوری | کار |
جدول پیشرفت قیمت:
از زمان چاپ کاتالوگ و راهنمای تمبرهای ایران (سال 1340) تاکنون، نمودار پیشرفت قیمت این سری تمبر به شرح زیر بوده است.
سال | قیمت | سال | قیمت |
1340 | |||
1342 | |||
1343 | |||