سال 1349

1509 – پیکار با بی سوادی (5) 1349

این محصول در فروشگاه موجود است

سال انتشار 1349
تاریخ توزیع 1349/06/17
تعداد قطعه در سری 2
تیراژ 500/000
قیمت اسمی 3 ریال
طراح
دندانه 10.5
فیلیگران 5
تعداد قطعات در ورق 50
چاپخانه

پیکار با بی‌سوادی در ایران پیشینه‌ی درازی دارد و از زمان تشکیل نخستین مدرسه‌ها به شیوه‌ی نوین در دوران قاجاربه کوشش افرادی مانند میرزاحسن رشدیه آغاز شد. آن کوشش‌ها در زمان حکومت پهلوی شکل سازمان‌یافته‌تری به خود گرفت، اما تجربه‌ی ناکافی و دخالت برخی افراد ناآشنا به کار سوادآموزی، باعث فراز و فرودهایی در روند سوادآموزی شد. سوادآموزی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با موفقیت‌های چشمگیری همراه بود و چند جایزه‌ی بین‌المللی را برای ایران به ارمغان آورد. هم‌اکنونرشد سوادآموزی در ایرانبیش از 85 درصد است.

نخستین فرمان پیکار با بی‌سوادی در ایران، به نام تعلیمات اکابر، در سال 1315 خورشیدی از سوی رضاخان صادر شد و کلاس‌های اکابر در اغلب مدرسه‌های ابتدایی برپا شد. بر اساس آمار وزارت معارف(آموزش و پرورش) آن زمان، آمار دانش‌آموختگانی که در کلاس‌های شب شرکت کردند، بین سال‌های 1315 تا 1320، بیش از 467 هزار نفر بود. هدف از برگزاری این کلاس‌ها، فقط آموزش خواندن و نوشته بود و دروه‌ی آن 2 سال بود.

 

طی جنگ جهانی دوم فعالیت مربوط به تعلیمات اکابر تا اندازه‌ی زیادی متوقف شد. اما با آغاز برنامه‌ی آموزشی دیگری، که از سال 1322 خورشیدی آغاز شد، کوشش‌هایی در راستای افزایش بزرگسالان با سواد انجام شد. در این راه علاوه بر نیروهای آموزش و پرورش، نیروهای مسلح، از جمله ژاندارمری، نیز در کار سوادآموزی شرکت داشتند. هماهنگی این نیروها را سازمان آموزش سالمندان انجام می‌داد. با وجود این، برنامه‌ی سوادآموزی چندان موفق نبود. بر اساس آماری که از سرشماری عمومی 1335 به دست آمد، از هر صد نفر که سن آن‌ها بالای 10 سال بود، فقط پانزده نفر سواد داشتند.

عامل‌ها زیر در این کار دخالت داشتند:

1. آموزگاران آموزش لازم را نیافته بودند

2. کتاب‌های ویژه‌ی آموزش بزرگسالان در دست نبود

3. ارتباط اساسی میان آموزش کودکان و آموزش بزرگسالان وجود نداشت

4. مبارزه با بی‌سوادی حالت دسته‌جمعی داشت و با نیازهای گروه‌های سنی گوناگون سازگار نبود

5. به ویژگی‌های اقتصادی، فرهنگی و حرفه‌ای سوادآموزان توجه نشده بود

 

در سال 1335، محمدرضا پهلوی فرمان پیکار با بی‌سوادی را صادر کرد و نخستین کلاس را خود گشود و در آن تدریس کرد! به این ترتیب، سازمان آموزش بزرگسالان شکل گرفت و پیکار عمومی با بی‌سوادی در ایران آغاز شد و هفته‌ای با همین عنوان، یعنی ” هفته‌ی پیکار با بی‌سوادی”، از سال 1344، گرامی داشته شد.

در این دوره ، علاوه بر وزارت فرهنگ (وزارت آموزش و پرورش) ، که اجرای برنامه‌های آموزشی بزرگسالان را بر عهده داشت، وزارتخانه‌های کشاورزی، کار و جنگ و سازمان‌هایی مانند بنیاد خاور نزدیک، اداره ‌ی کل امور اجتماعی عمران روستایی، ارتش، بانک عمران و سازمان پیشاهنگی نیز در کار سوادآموزی بزرگسالان مشارکت داشتند .

در بهمن‌ماه 1341، لایحه‌های شش‌گانه به تصویب مجلس آن زمان رسید که یکی از آن‌ها درباره‌ی شکل‌گیری سپاه دانش بود. این سپاه از فارغ‌التحصیلان دوره‌ی کامل متوسطه تشکیل می‌شد که به صورت “صنف تعلیم‌دهنده” به سراسر کشور فرستاده می‌شدند. این افراد یک دوره‌ی 4 ماهه را در مرکز‌های آموزشی ارتش می‌گذراندند و با درجه‌ی گروهبانی برای خدمت در سپاه دانش به وزارت آموزش و پرورش مامور می‌شدند. خدمت آنان در سپاه دانش از خدمت نظام وظیفه‌ی عمومی آن‌ها به حساب می‌آمد. نخستین دوره‌ی سپاهیان دانش در اردیبهشت‌ماه 1342، به جای خدمت آموزگاری فرستاده شدند.

 

پیکار با بی‌سوادی از سال 1343 شکل‌دیگری به خود گرفت. در این سال، محمدرضا پهلوی پیام‌هایی برای پادشاهان و ریاست جمهوری‌های همه‌ی کشورها فرستاد و از آن‌ها خواست که در پیکار با بی‌سوادی کوشش بیش‌تری داشته باشند. سپس پیامی به سزدهمین نشست یونسکو در پاریس فرستاد و از وزیران آموزش و پرورش کشورهای عضو یونسکو دعوت کرد که با هدف هم‌فکری در کار مبارزه با بی‌سوادی و زمینه‌سازی برای یک همکاری بین‌المللی، کنگره‌ای با سرپرستی یونسکو در تهران برگزار شود.

درخواست شاه ایران پذیرفته شد و در شهریورماه 1344، نخستین کنگره‌ی مبارزه با بی‌سوادی با سرپرستی یونسکو و میزبانی ایران، در تهران برگزار شد. محمدرضا پهلوی در سخنرانی خود پیشنهاد داد که کشورهای جهان بخشی از اعتبار نظامی سالانه‌ی خود را برای مبارزه جهانی با بی‌سوادی در اختیار یونسکو بگذارند. این پیشنهاد را کنگره تصویب کرد ایران نخستین کشوری بود که این پیشنهاد را به کار بست. از این رو، 700 هزار دلار از اعتبار نظامی سالانه‌ی کشور در اختیار یونسکو قرار گرفت.

در همین سال، کمیته‌ای به نام کمیته‌ی ملی پیکار با بی‌سوادی تشکیل شد که ریاست آن با اشرف پهلوی بود. هدف این کمیته، بر اساس اساسنامه‌ی آن، تعمیم آموزش و از میان بردن بی‌سوادی در ایران و به کار گیری همه‌ی نیروها و منبع انسانی و مالی کشور در راستای رسیدن به این هدف و نیز به ایفای وظیفه‌ی ایران در کار مبارزه‌ی بین‌المللی با بی‌سوادی، بود. عضوهای این کمیته عبارت بودند از:

نخست‌وزیر، وزیر آموزش و پرورش، وزیر اطلاعات، وزیر دارایی، وزیر کشاورزی، رئیس ستاد بزرگ ارتشداران، مدیر عامل کمیته‌ی پیکار جهانی با بی‌سوادی و 5 نفر به پیشنهاد ریاست کمیته.

کمیته‌ی ملی پیکار با بی‌سوادی، شهرستان قزوین را برای اجرای یک طرح راهنما در مبارزه با بی‌سوادی برگزید. بر اساس این طرح باید 140 هزار نفر از ساکنان این منطقه، که بیش‌تر آن‌ها روستایی بودند،خواندن و نوشتن یاد بگیرند. دلیل‌های گزینش این شهرستان عبارت بود از:

1. مشکلاتی که در اجرای طرح مبارزه با بی‌سوادی در مقیاس وسیع با آن‌ها رو به رو می‌شویم، در مقیاس کوچک‌تر در قزوین وجود دارد، از جمله: فقط یک سوم جمعیت این حوزه به زبان فارسی سخن می‌گویند؛ جمعیت آن‌ بسیار پراکنده است و راه‌های ارتباطی بین دهکده‌ها بسیار پراکنده است.

2. اجرای طرح توسعه‌ی ‌قزوین، که هدفش فراهم کردن آب کافی است تا روش‌هایکشاورزی قدیم را تغییر دهد، جنس غلات و بذر را مرغوب کند و به کار گیری کود شیمیایی را رواج دهد، بر نیاز به سوادآموزی افزوده است.

3. شهر قزوین، که مرکز شهرستان است، به تهران نزدیک است و نظارت بر اجرای طرح را کارآمدتر می‌کند.

پس از اجرای چند طرح مشابه، سوادآموزی فراگیر با بهره‌گیری از سپاه دانش ادامه یافت، اما فقط 3 میلیون را پوشش داد و از این تعداد نیز فقط یک میلیون کارنامه دریافت کردند.

وضعیت جمعیت بی‌سواد 6 ساله و بالاتر کشور در سال 1355 ( درصد از جمعیت )

  روستا  
  شهر
  کل کشور
  4/56
  6/25
  1/41
  مرد
  7/82
  4/44
  5/64
  زن  
  5/69
  5/34
  5/52
  جمع  

 

آخرین سازمانی که پیش از انقلاب اسلامی در ایران در کار سوادآموزی تلاش کرد، جهاد ملی سوادآموزی نام داشت که در خرداد ماه سال 1355 شکل گرفت . در این سازمان برنامه‌ها و فعالیت‌ها با نظام مدیریت متمرکز اداره می‌شد، یعنی همه‌ی تصمیم‌گیری‌‌ها، سیاست ‌ گذاری‌ها، انتخاب محتوا و تهیه و تدوین مواد آموزشی، تعیین ضوابط استخدامی، گزینش آموزشیاران سوادآموزی و … ، در مرکز انجام و سپس به همه جای کشور فرستاده می‌شد . شعار این سازمان آن بود که تا سال 1366 بی‌سوادی را ریشه‌کن می‌کند و سطح آگاهی و دانش بزرگسالان بی‌سواد را در زمینه‌های شغلی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و فناوری بالا می‌برد. اما با پیروزی انقلاب اسلامی، این مرکز منحل شد.

 

در هفتم دی‌ماه 1358، سازمان نهضت سوادآموزی با فرمان امام خمینی شکل گرفت. ریاست این سازمان برعهده‌ی محسن قرائتی قرار گرفت که هنوز هم به این کار مشغول است. متن فرمان امام خمینی به شرح زیر است:

 

ن و القلم و مایسطرون (قرآن کریم)

ملت شریف ایران! شما می دانید که در رژیم گذشته آنچه که بر ملت مبارز ایران سایه افکنده بود، علاوه بر دیکتاتوری و ظلم، تبلیغات بی محتوی و هیچ را همه چیز جلوه دادن بود، ملتی که در همه ابعاد از حوایج اولیه محروم بود وانمود می شد که در اوج ترقی است. از جمله حوایج اولیه برای هر ملت که در ردیف بهداشت و مسکن، بلکه مهمتر از آنها است، آموزش برای همگان است. مع الاسف کشور ما وارث ملتی است که از این نعمت بزرگ در رژیم سابق محروم و اکثر افراد کشور ما از نوشتن و خواندن برخودار نیستند، چه رسد به آموزش عالی. مایه بسی خجلت است که در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگی می کند که طلب علم را فریضه دانسته است، از نوشتن و خواندن محروم باشد. ما باید در برنامه دراز مدت، فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم و اکنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خسته کننده برای مبارزه با بیسوادی بطور ضربتی و بسیج عمومی قیام کنیم تا انشاء الله در آینده نزدیک، هر کس نوشتن و خواندن ابتدایی را آموخته باشد. برای این امر لازم است تمام بیسوادان برای یادگیری و تمام خواهران و برادران با سواد برای یاد دادن بپاخیزید و وزارت آموزش و پرورش با تمام امکانات بپا خیزد و از قرطاس بازی و تشریفات اداری بپرهیزد و برادران و خواهران ایمانی برای رفع این نقیصه دردآور بسیج شوید و ریشه این نقص را از بن برکنید. تعلیم و تعلم عبادتی است که خداوند تبارک و تعالی ما را بر آن دعوت فرموده است. ائمه جماعات شهرستانها و روستاها مردم را دعوت نمایند و در مساجد و تکایا، با سوادان نوشتن و خواندن را به خواهران و برادران خود یاد دهند و منتظر اقدامات دولت نباشند و در منازل شخصی، اعضای با سواد خانواده اعضای بیسواد را تعلیم کنند و بیسوادان از این امر سرپیچی نکنند. من از ملت عزیز امید دارم که با همت والای خود، بدون فوت وقت، ایران را به صورت مدرسه ای درآورند و در هر شب و روز در اوقات بیکاری، یکی دو ساعت را صرف این عمل شریف نمایند. بپا خیزید که خداوند متعال با شما است. از خداوند تعالی سعادت و سلامت و رفاه ملت شریف را خواستارم.

و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته

 

در سال 1363 دولت با هدف تقویت و توسعه برنامه‌های مبارزه با بی ‌ سوادی در کشور ، اساسنامه‌ی سازمان نهضت سوادآموزی را به تصویب مجلس شورای اسلامی رساند که در آن وظیفه‌ی اصلی نهضت سوادآموزی، آموزش بزرگسالان در حد خواندن و نوشتن و آموختن حساب با استفاده از ابزارهای هنری و تشویق و ترغیب بی‌سوادان و کم سوادان در یادگیری بیشتر، تعیین شد.

 

پس از این، نهضت سوادآموزی گسترش چشمگیری پیدا کرد و به موفقیت‌های شایانی در پیکار با بی‌سوادی دست یافت. این تلاش‌ها دو تقدیر و جایزه‌ی سازمان یونسکو، در سال 1988 و 1999، را برای نهضت سوادآموزی ایران به ارمغان آورد.

میزان رشد باسوادی طی سال‌های 55، 65 و 75 در افراد بالای 6 سال

  منطقه جغرافیایی
  جنسیت
  کل کشور
  سال
  شهر
  روستا
  زن
  مرد
  5/65
  5/34
  3/36
  7/63
  5/47
  55
  1/35
  9/64
  2/41
  8/58
  62
  65
  4/62
  6/37
  3/49
  7/50
  6/79
  75

 

عوامل زیر را در موفقیت نهضت سوادآموزیاثرگذار دانسته‌اند:

1. روی آوردن به نظام نیمه‌متمرکز در سازمان‌دهی کارهای آموزشی و سازمانی و فعال شدن دفترهای استانی حتی در نگارش کتاب‌ها. چنان‌که آمار تولید کتاب‌های این سازمان نشان‌دهنده‌ی آن است.

2. تولید کتاب‌ها کمک‌درسی و فرادرسی در موضوع‌های مورد نیاز نوسوادان با هدف ادامه پیدا کردن فرایند یادگیری که نقش مهمی در ماندگاری آموخته‌ها دارد.

3. گسترش دانشگاه‌ها و مرکزهای آموزشی، فراگیری صدا و سیما و روزنامه‌ها که در ترغیب همه‌ی افراد جامعه به سوادآموزی نقش داشته‌است.

جدول کتاب‌های منتشر شده در برنامه‌های آموزش مداوم سازمان نهضت سوادآموزی

  تعداد کل عنوان‌ها
  دفترمرکزی
  استانی
  مشارکتی
  شمارگان
  207
  94
  51
  62
  23285000

https://fa.wikipedia.org/wiki

 

جدول پیشرفت قیمت:

از زمان چاپ کاتالوگ و راهنمای تمبرهای ایران (سال 1340) تاکنون، نمودار پیشرفت قیمت این سری تمبر به شرح زیر بوده است.

سال قیمت سال قیمت
1340
1342
1343

گالری مهرروز

مهرروزهای منتشره برای این سری تمبر بشکل زیر بوده است:

دیدگاهتان را بنویسید